ادبی . دوستانه عاشقانه

نوشته های شخصی و دوستان

ادبی . دوستانه عاشقانه

نوشته های شخصی و دوستان

همین حوالی

ُ

مرد توی رودخانه افتاد. در حال غرق شدن، فریاد می زد و کمک می خواست.
چند جوان موبایل به دست با شنیدن صدای مرد، کنار رودخانه امدند .

چندروز بعد بلوتوث «غرق شدن واقعی یک ادم» سوژه ی خنده و تفریح شب نشینی ها شد.


این داستان تو ایران فوروم خوندم گذاشتم شماهم بخونین


   اینم یه کانت بود که خیلی قشتگه 


هنوز تافته جدابافته ای نیستم
چند روزی هست
بی شباهت با هر انسانی
گریه می کنم
و دلم را
پرواز می آموزم
تو اگر دست یاری گری داری
ارتفاع را به من نشان بده
نظرات 1 + ارسال نظر
فائزه چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:39 ب.ظ http://iran.forum.st/

باورم کم
گرچه از نظاره بر من
جز ابهام
حاصل نمیشود
اما
اینبار
تو" ایمان داشته باش
که برای وجود پاره پاره ی من
تنها قطره ای
از ملاط عشق تو کافیست
تا شعله ور شود
بسوزد
و بسوزاند
هر آنچه را که اندیشه ای جز تو
در من
می پروراند
.. .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد