ادبی . دوستانه عاشقانه

نوشته های شخصی و دوستان

ادبی . دوستانه عاشقانه

نوشته های شخصی و دوستان

فسانه

جنگ هفتاد و ملت همه را عذر نهند


چون ندیدند حقیقت


ره افسانه زدند.


شایدم:

جون حقیقت ندیدند ره افسانه زدند.

جنون

ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم 

 


او به ظاهر گشت عاشق ما به معنی سوختیم

سخت است می نوش کسی دیگر بود



شمع شب خاموش کسی دیگر بود




با یاد کسی که دوستش می داری 



یک عمر در آغوش کسی دیگر بود

تاکه بودیم ، نبودیم کسی


کشت ما را غم بی همنفسی

تا که مردیم همه یار شدند



ما خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آیینه بدانید چو هست



نه درآن وقت که افتاد و شکست...

دلیل شرلفتمندانه

هیزم شکن

روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت.


'آیا این تبر توست؟' هیزم شکن جواب داد: ' نه' فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه. فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟ جواب داد: آره.


فرشته از صداقت مرد خوش حال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوش حال روانه خونه شد. یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب. '


فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. ' تو تقلب کردی، این نامردیه '


هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز 'نه' می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به کاترین زتاجونز 'نه' میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.
نکته اخلاقی: هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده


داستان رز

در اولین جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست که کسی را بیابیم که تا به حال با او آشنا نشده ایم، برای نگاه کردن به اطراف ایستادم، در آن هنگام دستی به آرامی شانه‌ام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن کوچکی را دیدم که با خوشرویی و لبخندی که وجود بی‌عیب او را نمایش می‌داد، به من نگاه می‌کرد.

او گفت: "سلام عزیزم، نام من رز است، هشتاد و هفت سال دارم، آیا می‌توانم تو را در آغوش بگیرم؟"

پاسخ دادم: "البته که می‌توانید"، و او مرا در آغوش خود فشرد.

پرسیدم: "چطور شما در چنین سن جوانی به دانشگاه آمده اید؟"

به شوخی پاسخ داد: "من اینجا هستم تا یک شوهر پولدار پیدا کنم، ازدواج کرده یک جفت بچه بیاورم، سپس بازنشسته شده و مسافرت نمایم."

پرسیدم: "نه، جداً چه چیزی باعث شده؟" کنجکاو بودم که بفهمم چه انگیزه‌ای باعث شده او این مبارزه را انتخاب نماید.

به من گفت: "همیشه رویای داشتن تحصیلات دانشگاهی را داشتم و حالا، یکی دارم."

پس از کلاس به اتفاق تا ساختمان اتحادیه دانشجویی قدم زدیم و در یک کافه گلاسه سهیم شدیم،‌ ما به طور اتفاقی دوست شده بودیم، ‌برای سه ماه ما هر روز با هم کلاس را ترک می‌کردیم، او در طول یکسال شهره کالج شد و به راحتی هر کجا که می‌رفت، دوست پیدا می‌کرد، او عاشق این بود که به این لباس درآید و از توجهاتی که سایر دانشجویان به او می‌نمودند، لذت می‌برد، او اینگونه زندگی می‌کرد، در پایان آن ترم ما از رز دعوت کردیم تا در میهمانی ما سخنرانی نماید، من هرگز چیزی را که او به ما گفت، فراموش نخواهم کرد، وقتی او را معرفی کردند، در حالی که داشت خود را برای سخنرانی از پیش مهیا شده‌اش، آماده می‌کرد، به سوی جایگاه رفت، تعدادی از برگه‌های متون سخنرانی‌اش بروی زمین افتادند، آزرده و کمی دست پاچه به سوی میکروفون برگشته و به سادگی گفت: "عذر می‌خواهم، من بسیار وحشتزده شده‌ام بنابراین سخنرانی خود را ایراد نخواهم کرد، اما به من اجازه دهید که تنها چیزی را که می‌دانم، به شما بگویم"، او گلویش را صاف نموده و‌ آغاز کرد: "ما بازی را متوقف نمی‌کنیم چون که پیر شده‌ایم، ما پیر می‌شویم زیرا که از بازی دست می‌کشیم، تنها یک راه برای جوان ماندن، شاد بودن و دست یابی به موفقیت وجود دارد، شما باید بخندید و هر روز رضایت پیدا کنید."

"ما عادت کردیم که رویایی داشته باشیم، وقتی رویاهایمان را از دست می‌دهیم، می‌میریم، انسانهای زیادی در اطرافمان پرسه می‌زنند که مرده اند و حتی خود نمی‌دانند، تفاوت بسیار بزرگی بین پیر شدن و رشد کردن وجود دارد، اگر من که هشتاد و هفت ساله هستم برای مدت یکسال در تخت خواب و بدون هیچ کار ثمربخشی بمانم، هشتاد و هشت ساله خواهم شد، هرکسی می‌تواند پیر شود، آن نیاز به هیچ استعداد خدادادی یا توانایی ندارد، رشد کردن همیشه با یافتن فرصت ها برای تغییر همراه است."

"متأسف نباشید، یک فرد سالخورده معمولاً برای کارهایی که انجام داده تأسف نمی‌خورد، که برای کارهایی که انجام نداده است"، او به سخنرانی اش با ایراد «سرود شجاعان»پایان بخشید و از فرد فرد ما دعوت کرد که سرودها را خوانده و آنها را در زندگی خود پیاده نماییم.

در انتهای سال، رز دانشگاهی را که سالها قبل آغاز کرده بود، به اتمام رساند، یک هفته پس از فارغ التحصیلی رز با آرامش در خواب فوت کرد، بیش از دو هزار دانشجو در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند، به احترام خانمی شگفت‌انگیز که با عمل خود برای دیگران سرمشقی شد که هیچ وقت برای تحقق همه آن چیزهایی که می‌توانید باشید، دیر نیست.

سلام

یه مطلب باحال دیدم گفتم بزارم همه ببینن.


چگونه می توانم یک تصویر را در پس زمینه یک Drive قرار دهم؟


این کار به وسیله یک کد کوتاه در قالب یک فایل با فرمت ini قابل انجام است. ابتدا از منوی Start گزینه Run را انتخاب کنید و در آن تایپ کنید Notepad. در پنجره باز شده کد مقابل را کپی کنید:

[ExtShellFolderViews]

[{BE098140-A513-11D0-A3A4-00C04FD706EC}]

Attributes=1

IconArea_Image=D:\Icyangel.JPG

IconArea_Text=0x000000

[.ShellClassInfo]

ConfirmFileOp=0

در خط چهارم روبروی عبارت IconArea_Image باید آدرس مکانی که عکس شما قرار دارد دقیقاً مانند مثال نوشته شود. ضرورتی ندارد که عکس در همان Drive باشد. عکس می تواند مثلاً در درایو E باشد و شما می خواهید آن عکس در پس زمینه درایو D قرار گیرد. پس خط چهارم در حقیقت آدرس عکس شماست در کامپیوترتان.

ابتدا عکس مورد نظرتان که مایل هستید در پس زمینه ی درایو قرار بگیرد را با یکی از نرم افزار های گرافیکی مانند فتوشاپ تغییر سایز دهید. نتظیمات ابعاد نمایش مانیتور خود را می توانید ار مسیر زیر متوجه شوید و تصویری که می خواهید در پس زمینه قرار دهید مطابق با آن انتخاب کنید:

Right Click on Desktop ---> Properties --->  Settings --->Screen Resolution

هر رنگ از یک کد شش کاراکتری (مجموعه ای از اعداد و حروف) تشکیل شده است. مثلا کد رنگ سفید FFFFFF است. در خط پنجم در مقابل عبارت IconArea_Text یک کد قرار دارد. به عدد صفر اول و X که پشت آن آمده است دست نزنید. شش رقم بعدی را می توانید تغییر دهید. با تغییر این کد ، رنگ نام فایل ها و پوشه های شما تغییر می کند. در مثال بالا رنگ سیاه انتخاب شده است که شما می توانید مناسب با رنگ تصویر پس زمینه ، رنگ دیگری را انتخاب کنید.

اکنون که عکس خود را از نظر سایز آماده کردید و آدرس آن را در سطر چهارم کد قرار دادید و رنگ مورد نظر خود در سطر پنجم را کدگذاری کردید پنجره Notepad را ببندید و در مقابل پرسشی که می پرسد Yes را انتخاب کنید و در قسمت File Name هر چه هست پاک کنید و بنویسید Desktop.ini و فایل Desktop.ini را به هر درایوی که می خواهید کپی کنید. سپس وسط همان درایو ، راست کلیک کنید و عبارت Refresh را انتخاب کنید. تصویر مورد نظر شما همراه با رنگ نام فایل ها و پوشه ها نمایش داده می شود. شما می توانید برای هر درایو عکس جداگانه ای قرار دهید ، فقط باید برای هر درایو یک چنین فایلی به صورت جداگانه درست کنید و در آن درایو قرار دهید.

 در صورتی که عکس انتخابی شما برای پس زمینه در همان مکانی که فایل Desktop.ini را قرار می دهید باشد ، دیگر نیازی نیست مسیر عکس را در سطر چهارم این کد بنویسید و فقط کافیست نام و پسوند عکس را بنویسید. یعنی کد بدین صورت تغییر می کند: IconArea_Image=IranSetup.JPG.

این کار بیشتر برای Flash Memory ها و Cool Disk ها صورت می گیرد که باید عکس در خود آنها باشد و اگر از کامپیوتر جدا شوند و به کامپیوتر دیگری متصل شوند ، دیگر قادر به خواند مسیر عکس نیستند. بنابراین هرگاه عکس مورد نظر و فایل Desktop.ini در کنار هم باشند نیازی به معرفی مسیر تصویر نیست و نام و پسوند عکس کافی می باشد

az: iran set up .com